به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ متن سخنرانی وی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور رهبر عزیز انقلاب، از جانب خودم و اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور، سلام و عرض ارادت خالصانه دارم. لازم میدانم از فرصتی هم که امروز و در این جا در اختیار بنده قرار گرفته تشکر کنم. مطالبی را در چند بخش آماده کردم که ارائه خواهم کرد. امیدوارم که مفید و در شان جلسه باشد.
یک نکته کوتاه درباره اتفاقات امروز:
نسل امروز، آنان که انقلاب را ندیده اند، صدای تیراندازی امروز را خوب بشنوند!
دقیقا در خرداد سال60، سازمان مجاهدین، کل تهران را به رگبار بست. همانها در سال 67 اعدام شدند. بیست سال دیگر مهاجمین امروز را بهجای شهید معرفی نکنند، اینها همان جلادهای دهه شصت هستند
.
آنچه رخ داد و منجر به شهادت و زخمی شدن تنی چند از هموطنانمان شد، درک اهمیت امنیت و مبارزه با تروریستها را، ملموس میسازد. باید به یاوهگویانی که مدافعان حرم را به مذاکره با داعش توصیه میکردند گفت: بسم الله آقایان پررو و وقیح! بفرمایید مذاکره کنید!
امروز وطن معنی غم را فهمید/ با سایهی جنگ، متّهم را فهمید
از خواب پرید کشورِ من امّا/ معنای مدافع حرم را فهمید
و اما نکات اصلی ...
اخلاق، شالودهی اساسی همه تصمیمات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و متزلزل شدن پایههای آن، زمینهساز فروپاشی جوامع و وارونه شدن نظام ارزشهاست. کارگزاران نظام اسلامی-بیش و پیش- از دیگران موظف به رعایت آن هستند. امروز و با گذشت بیش از 38 سال از انقلاب اسلامی، باید پرسید:آیا این مهم، محقق شده است؟
وقتی که بیاخلاقی، در بالاترین سطوح و در میان چهرههای شناخته شده کشور و در حساسترین تحولات سیاسی- اجتماعی، نظیر انتخابات ریاست جمهوری جاری شود، نتیجهای جز بیاعتمادی توده های مردم نخواهد داشت.
نظامی که روی دوش مردانی چون بهشتی، آموخته بود که تشنگی قدرت باید جای خود را به شیفتگی خدمت بدهد، امروز، گرفتار سیاستمدارانی است، که برای رسیدن به قدرت؛ اخلاق و اِنصاف و منافع ملی را یکسره قربانی منفعتطلبی و قدرتطلبی خود می کنند.
با دروغگویی، فرار از پاسخگویی، نفرت پراکنی های غیرواقعی، مسئلهگریزی و مسئولیتگریزی، فضای غبارآلودی می سازند. به نمایندگی از جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب از این آقایان سوال می پرسم: چگونه سیاستمدارانی که از صدقه سر جمهوری اسلامی، پست های مهم و امنیتی داشته اند و از قِبَل همین مسئولیتها، خود، خانواده و هم حزبی هایشان، ثروتهای افسانهای اندوخته اند،؛ به عنوان نامزد انتخاباتی، رخت اپوزسیون به تن کرده و به جمهوری اسلامی حمله کنند؟ متاسفانه در جریان رقابت های انتخاباتی اخیر، بزرگترین قربانی «اخلاق» بود.
حضرت آیت الله خامنه ای
ما بر خلاف عده ای این بی اخلاقی را جزو طبیعت رقابت و سیاست نمی دانیم و معتقدیم چنین رویکردی از نظر اصول اسلامی مطرود است.
مایه شرمساری نیست که کاندیدای انتخابات، در جمهوری اسلامی مردم را به این باور برساند که باید از میان دوگانه دروغین بد و بدتر انتخاب کنند؟!
یکی از واقعیتهایی که در فضای رقابتهای انتخاباتی، به شدت در حال تقویت است، افزایش آرای سلبی در مقابل آرای ایجابی است.
هیاهوهای انتخاباتی دیگر تمام شده، اما آنچه در ذهنها ته نشین شد، شبهات بی پاسخ از رانتها و فسادهایی است که در مناظرههای انتخاباتی بوجود آمده و هیچ کس در مورد آنها پاسخگو نیست!
اینکه در رقابتهای انتخاباتی برنامه محوری و ایده محوری، جای خود را به حواشی و مسائل فرعی میدهد نشان دهنده چه چیزی است؟ تا زمانی که این مدل از بیاخلاقی در سطح ریاست جمهوری وجود داشته باشد، نمی توان شاهد حل مشکلات اساسی کشور بود. و اما پیرامون مشکلات اساسی کشور...
مشکلات اقتصادی:
واقعیتهای روشن اقتصادی از جمله: افزایش بیکاری، رکود سنگین در بخشهای مولد و اشتغالزا مانند صنعت، معدن و مسکن، کاهش واردات کالاهای واسطهای، افزایش واردات کالاهای مصرفی، کاهش سرمایه گذاریهای جذب شده، افزایش ضریب جینی و اختلاف طبقاتی، کوچکتر شدن سفره مردم، تعطیلی کارخانجات باسابقه کشور، تعدیل نیروهای هزاران واحد تولیدی، بانکهای در آستانه ورشکستگی، افزایش تعجبآور بودجه جاری و در مقابل، کاهش بودجه عمرانی، تنها بخشی از مشکلات اقتصادی، در شرایط فعلی است. این در حالی است که نقدینگی کشور با افزایشی دو نیم برابری به حدود 1300 هزار میلیارد تومان رسیده است و بیم آن می رود، اقدامات لازم، برای خروج کشور از رکود حاکم، به ایجاد تورمی مشکل آفرین منجر شود.
از این مشکلات اقتصادی در حکومتی سخن می گوییم، که روی دوش مستضعفان شکل گرفته است و آرمان والای آن برقراری «عدالت اجتماعی» بوده است. اما باید سخن گفت، باید گفت که تولید و اشتغال، قربانیِ نگاهِ ارباب رعیتی و رضاخانی معدودی زَرسالار است، که به طور سیستمی نهادهای اقتصادی را قبضه کرده اند. دیده نمی شوند اما در نهادهای انقلابی و غیرانقلابی، آنانند که تصمیمسازی می کنند و تولید را به ورطه نابودی کشاندهاند.
در نگاه اینان، کارگران عزیز که موتور محرک اقتصادند، مزدور خطاب می شوند و باید دهانشان خرد شود. در نگاه اینان، سرمایهسالاران و رانتخواران با معوقات دهها هزار میلیاردی عزیز شمرده می شوند. نتیجه همین عملکرد آن می شود که به شکل بی سابقهای در حرم امام مستضعفان و پابرهنگان، شعار سرداده می شود که: زندگی کارگر روی هواست امروز!
همین اقایان تکنوکرات به گاه مواجهه با انتقادات درباره عملکردهای سوال برانگیزشان، چه میکنند؟ مُتفَرعِنانه به شعور فرماندار شهرستان محروم، توهین میکنند، میکروفن را از دست خبرنگار می گیرند و مزدور خطابش میکنند. دانشجویان منتقد را فرقانی می خوانند؛ اما نجومی بگیر حرام خوار را ذخیره انقلاب معرفی میکنند.
در بحث شفافیت:
رهبر معظم انقلاب
پاسخگوئی از وظایف روشن نظام اسلامی در مواجهه با مردم است و این امر بدون شفافیت ممکن نیست. قوه قضائیه به واسطهی نقش خود در اجرای عدالت هزینههای سنگینی می پردازد؛ لکن از نبود شفافیت، نابلدی رسانهای و عدم توجه به افکار عمومی، رنج میبرد. اگرچه با برخی مفاسد کلان برخورد شده است، اما چرا باید برخورد و اجرای حکم معاون یک رئیس جمهور به بعد از دوران مسئولیتش موکول شود؟ چرا رسیدگی به برخی مفاسد به بعد از انتخابات حواله میشود؟ سخنگوی محترم قوه قضائیه رسما مدعی می شود که در جریان رسیدگی به پرونده اطرافیان یکی از مسئولان، از سوی ایشان تهدید شدهایم، که اعلام جنگ خواهند کرد! باید گفت وجود فساد در چنین سطحی از حاکمیت، عملاً اعلام جنگ بر علیه اسلام عزیز، قانون و مردم است. قوه قضاییه جای امروز و فردا کردن نیست. برخورد با مفاسد نباید متوقف بر پذیرش شخصیتها و مصلحتها شود. قاطعانه معتقدیم که جمهوری اسلامی اگر در اجرای عدالت شکست بخورد، انقلاب شکست خورده است.
در باب نظارت:
الف) شورای نگهبان:
حضرتعالی چندی پیش با ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات، از شورای نگهبانِ قانون اساسی خواسته بودید، ملاک های احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات شفاف شود. ما در تمام مواضع خود از جایگاه این نهاد قانونی حراست نمودهایم، با این حال، شفافیت بیشتر در عملکرد شورای نگهبان مطالبهای منطقی است. واقعیت این است که تشخیص نحوهی ارزیابی توانمندی افراد شفاف نیست و از عملکرد این شورا، الگویی مشخص استنباط نمی شود. افراد با ویژگیهای مشابه نامزدهای تایید شده، از ورود به عرصه انتتخابات باز میمانند. علاوه بر این برخورد تشریفاتی و بی اثر اعضای شورای نگهبان به تخلفات مورد پذیرش نیست.
ب)مجلس شورای اسلامی:
شان نظارتی مجلس در این سال ها متاسفانه به لابیگری های سیاسی تقلیل یافته است. در مقاطع حساس که انتظار می رود، با بررسی تخصصی، از تاراج منافع ملی و ضربه زدن به آینده کشور جلوگیری نماید، متاسفانه تصمیمگیریها براساس منافع شخصی و جناحی صورت می گیرد. البته از مجلسی که رئیسش در ایام انتخابات در مقام دفاع از یک نامزد بر می آید، نمیتوان انتظار داشت، وظیفه نظارتی خود را انجام دهد. پس از این همه انتقاد از سند موهوم 20-30 و آسیبهای روشن آن، رئیس مجلس در اولین واکنش خود می گوید سند اشکال شکلی ندارد! الحق و الانصاف چنین واکنشی واژه «نظارت» را از مفهوم تهی میکند! مجلس کجاست، وقتی مفت فروشی گاز صورت می گیرد؟
مجلس کجا بود، وقتی عده ای با استناد به ضعف یکی از مصوبه هایش حقوق نجومی می گرفتند؟ شفافیت پیرامون حقوق و مزایای مسئولین وظیفه مجلس است یا رسانه ها؟
ج) از باب نظارت عمومی، همچنان که از همین تریبون، موضوع مدرک تقلبی وزیر اسبق کشور را مطرح کرده و تا پای استضیاح آن پیگیری کردیم، در مقام دفاع از جایگاه رفیع علم، مساله سرقت علمی رسالهی دکتری آقای روحانی را نیز پیگیری خواهیم کرد.
در خصوص دغدغه های فرهنگ:
بودجه و امکانات فراوان در عرصه فرهنگ میان ده ها نهاد عریض و طویل فرهنگی تقسیم می شود و بهرهوری از این منظر در این نهادها بسیار پایین است. در ساخت فرهنگ دستگاههایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ گاه نتوانسته نقش استراتژیک خود را ایفا کند. در صداو سیما وابستگی مالی و بودجهای به دولت، سیمایی توجیهگرا و محافظهکار از رسانه به نمایش درآورده و این دانشگاه ملی را در ایام انتخابات به ستاد و سیما تبدیل کرد.
سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان زیر مجموعه حضرتعالی، بدون توجه به تاکیدات شما مبنی بر حمایت از جبهه مومن و انقلابی، اموال، کارمندان و سالنهای بیت المال را در اختیار پروژهها و فیلمهایی قرار می دهد، که به هیچ وجه در اولویت اساسنامهای و ارزشی این نهاد قرار ندارند. گویی مسئولان این سازمان، به این دستگاه فرهنگی به چشم یک بنگاه اقتصادی می نگرند.
و اما نگاهی به آینده نظام :
رهبر معظم انقلاب
ملت ایران، امروز در میان طوفانی از حوادث ناگوار، در سطح منطقه امنیتی پایدار را تجربه می کند و بازیگری کلیدی در تحولات منطقه و جهان است. کشوری که برای تامین نیازهای اولیه درمانی خود، محتاج پزشکان کمتوان غیر ایرانی بود، امروز محل پرورش پزشکان زبردست و تولید داروهای پیچیده است. در فناوری هستهای، تولید جنگ افزار های پیشرفته و گسترش خدمات عمرانی در سطح کشور توفیقات بزرگی حاصل شده است؛ ما به پشتوانه ی روحیه انقلابی پیشرفت نمودیم.
اما عدهای این روزها به دنبال آرمانسازی و هدفسازی برای جمهوری اسلامی هستند. در تقویم جمهوری اسلامی روز پذیرفتن یک قرارداد پر از اشکال و بیثمرِ بین المللی را به عنوان روز تعامل ثبت می کنند؛ گویا منطق امام با تعامل بیگانه بوده است. مسئله کسانی که سقف آرزوهایشان خاطرات دوران حکمرانی پهلوی است، تهی نمودن انقلاب از محتوای اسلامیت آن است. اینان تلاش می کنند خط امام و اصول انقلاب را مطابق میلشان تفسیر نمایند، اما نگاهشان به دنیا و لوازم پیشرفت کشور فرسنگ ها با امام فاصله دارد.
ما به پشتوانه منطق امام انتظار داریم، مشی چهارساله گذشته در تدلیس و امیدآفرینی واهی، کنار گذاشته شود. دولت دوازدهم، با وجود پایگاه انتقادی منسجمی که در برابر دارد، مخیر به انتخاب یکی از این دو راه است؛ یا رویه چهار سال گذشته خود، در تعامل با منتقدین را پیش گیرد و همان توهینهای قبلی را، نثار آنها کند و یا از این ظرفیت، برای بهبود شرایط و استفاده از آن بیاندیشد.
ناگفته روشن است که دولت دوازدهم فاقد ایده اجرایی بوده و ایده پیشین خود در سال نود و دو مبنی بر تعامل، با نقض چندباره برجام، با شکست مواجه شده است. امروز نیاز است با تکیه بر کابینه جوان و کارآمد به فکر حل مشکلات از طریق ایدههای داخلی باشیم. پیشنهادات کاربردی و عملیاتی بسیاری در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع مبتنی بر توان و منابع داخلی از سوی جریان دانشجویی مسلمان برای حل مشکلات اساسی کشور ارائه می شود، که نیازمند توجه از سوی مسئولان اجرایی است. قطعا استفاده از این ظرفیت به سود ملت و یاریگر دولت خواهد بود.
در مورد کابینه دولت جدید، مطالبه ما از تریبون دانشگاه، ضمن تاکید بر خط قرمز بودن فتنه، آن است سکاندار آموزشعالی کشور، برخلاف رویه گذشته، به وضعیت علمی بیش از مباحث سیاسی و جناحی توجه کند و به دور ازسیاسی کاری و ایجاد تشکل های دولت ساخته، مسیر رشد علمی ایران را از این سرعت گیرها نجات دهد.
حسن ختام عرائضم جمله ای باشد از شهید بهشتی که فرمود : ما رفاه اقتصادی میخواهیم، زندگی میخواهیم، ولی بالاتر از همه اینها اخلاق سالم میخواهیم... سیرمعنوی انسانها را میخواهیم.
برای آنکه جامعه ما، صرفا به سمت رفاه منحرف نشود و در خط الهی بماند -تا هم خدا را بیابد و هم خرما را- قبل از هر چیز باید، خط مدیریت مملکت، خطی باشد که هر چه رو به بالا میروی، تجلی عملی اسلام را بیشتر بیابی. این است خط امام.